alert ("hello");

الگوهای هارمونیک

Harmonic Patterns

مترجم : سامان امینی

مقدمه

توانایی تشخیص الگوهای نموداری اولین و اصلی ترین مولفه ای است که یک تریدر برای تقویت آن تلاش میکند. برای تسلط در این موضوع یعنی شناخت الگوهای نموداری ، تمرین و تجربه و ممارست در تکرار آنها بشدت مورد نیاز است. شناسایی درست الگوها به تریدر ها کمک می کند تا عکس العمل خوبی نسبت به شرایط متغیر بازار نشان دهند. الگوهای نموداری به الگوهای “ادامه دهنده” و “برگشتی” طبقه بندی و به عنوان الگوهای ساده و پیچیده رده بندی می شوند. ساختار الگوهای پیچیده ممکن است از مجموعه الگوهای ساده و ترکیبی از نوسانات قبلی تشکیل شود. دانش این طبقه بندی از تشخیص الگو و خصوصیات آن به معامله‌ گران پتانسیل بیشتری برای واکنش و انطباق با طیف وسیع تری از شرایط بازار می دهد.

چرا الگوها شکل می گیرند؟

نمودارها همیشه حرکت در روند ، حرکت خنثی و دوباره حرکت در روند را نشان می دهند. آنها به ندرت رفتار روند خود را تغییر می دهند. در طی رفتار روندی نمودار نوسانهایی شکل می گیرد. این نوسانها، الگوهای قابل شناسایی را تعریف می کنند. این الگوها گهگاه از روند غالب قبل از شکل گیری آنها حمایت می کنند و جهت قبلی را ادامه می دهند. اینها الگوهای “ادامه دهنده” نامیده می شوند. نمونه هایی از این الگوها عبارتند از: مثلث متقارن ، پرچم ها و فنجان با دسته. برخی از مراحل منجر به برگشت روند قبلی و ادامه در جهت جدید می شوند. به این الگوها “برگشتی” گفته می شود. نمونه هایی از این الگوها عبارتند از: سر و شانه ، دو قله یا دو کف و الگوهای گسترشی.

الگوهای هارمونیک

مفهوم الگوهای هارمونیک توسط H.M. Gartley در سال ۱۹۳۲ ایجاد شد و آنرا در کتاب خود Profits in the Stock Market در مورد الگوی ۵ نقطه ای (معروف به گارتلی) نوشت. Larry Pesavento این الگو را با نسبت های فیبوناچی بهبود بخشیده و قوانینی را در مورد نحوه ترید با الگوی “گارتلی” در کتاب خود با نام Fibonacci Ratios with Pattern Recognition تنظیم کرده است. تعداد کمی از نویسندگان هستند که روی این تئوری الگو کار کرده باشند ، اما بهترین آنها به نظر من توسط Scott Carney در کتابش با عنوان “Harmonic Trading” انجام شده است. Scott Carney همچنین الگوهایی مانند “خرچنگ”(Crab)، “خفاش”(Bat) ، “کوسه”(Shark) و “۰-۵” اختراع کرد و عمق واقعی دانش را برای “قوانین ترید” ، “اعتبار” و “مدیریت ریسک / پول” به آنها افزود.

تئوری اصلی الگوهای هارمونیک مبتنی بر حرکات قیمت / زمان است که به روابط نسبت های فیبوناچی و تقارن آن در بازارها پایبند است. تجزیه و تحلیل نسبت های فیبوناچی در هر بازار و هر نموداری با هر دوره زمانی سودمند است. ایده اصلی استفاده از این نسبت ها ، شناسایی نقاط عطف کلیدی ، برگشتها و پیشرفتها با در نظر گرفتن قله ها و کف های قبلی است که برای شناسایی و تنظیم هدف های قیمت برای تسویه سود یا حد ضرر بسیار با فایده هستند.

الگوهای هارمونیکی با استفاده از توالی های فیبوناچی الگوهایی با ساختار هندسی (اصلاح ها “retracement ” و تصویرها یا ادامه ها “projection”) را ایجاد می کنند. این الگوهای هارمونیک فرصت های منحصر به فردی را برای معامله گران مشخص می کنند ، مانند حرکات قیمت ، نقاط عطف و مهم روند. این عامل در تلاش است تا الگوهای هارمونیکی در ارائه اطلاعاتی نظیر نقاط ورود ، خروج و اهداف بسیار قابل اعتماد برای معامله گران رفتار کند که ممکن است یک تمایز کلیدی با دیگر روش ها و ابزارهای تحلیل مانند اندیکاتور ها / نوسان سازها و نحوه عملکرد آنها داشته باشد.

نمونه هایی از الگوهای هارمونیک

الگوی گارتلی نشان داده شده در زیر یک الگوی صعودی ۵ نقطه ای است. این الگوها شبیه به الگوهای “M” یا “W” هستند و توسط ۵ نقطه محوری اصلی تعریف می شوند. الگوهای گارتلی توسط ۲ پایه اصلاحی (retracement legs) و ۲ پایه جنبشی (impulse swing legs) ساخته می شوند و الگوی ۵ نقطه ای را تشکیل می دهند. همه این نوسانات بهم پیوسته و با نسبتهای فیبوناچی مرتبط هستند. مرکز (چشم) الگو “B” است که الگو را تعریف می کند ، در حالی که “D” نقطه عمل یا ماشه ای است که در آن معاملات انجام می شود. این الگو نقطه ورود ، توقف و هدف از سطح “D” را نشان می دهد.

نمودار زیر الگوی هارمونیکی ۵ نقطه ای دیگر (پروانه خرسی یا نزولی) را نشان می دهد. این الگو شبیه به الگوی ۵ نقطه ای بالا (گارتلی) است ، اما برعکس. در اینجا الگوی “W” شکل گرفته است و “B” مرکز (چشم) الگوی است. این الگو نقاط ورودی ، توقف و هدف از سطح “D” را با استفاده از پایه “XA” نشان می دهد.

لیست الگوهای هارمونیک

  • ABC Bullish/Bearish

 

  • AB=CD Bullish/Bearish

  • ۳Drives Bullish/Bearish

  • Gartley Bullish/Bearish گارتلی

  • Butterfly Bullish/Bearish پروانه

  • Bat Bullish/Bearish خفاش

  • Crab Bullish/Bearish خرچنگ

  • Shark Bullish/Bearish کوسه

  • Cypher Bullish/Bearish رمز

 

کاربرد فیبوناچی

هرگونه بحث در مورد الگوهای هارمونیک باید شامل اعداد فیبوناچی باشد ، زیرا این الگوها از نسبت های فیبوناچی استفاده می کنند. اعداد فیبوناچی در جهان گسترده هستند و در اصل توسط لئوناردو فیبوناچی مشتق شده اند. نسبت اولیه فیبوناچی یا “Fib ratio” نسبت طلایی (۱٫۶۱۸) است. اعداد فیبوناچی دنباله ای از اعداد است که در آن هر عدد جمع دو عدد قبلی است.

سری اعداد Fib به شرح زیر شروع می شود: ۱،۱،۲،۳،۵،۸،۱۳،۲۱،۳۴،۵۵،۸۹،۱۴۴،۲۳۳،۳۱۷،۶۱۰

در مورد نظریه چگونگی وجود این اعداد در طبیعت و در دنیای مالی مطالب و کتابهای زیادی وجود دارد. لیستی از مهمترین نسبت های Fib در دنیای مالی ، که با استفاده از مربع کردن، جذر مربع و دنباله فیبوناچی بدست می آیند ، در زیر آورده شده است.

مجموعه کلیدی نسبت های مشتق شده فیبوناچی در ترید : ۰٫۳۸۲ ، ۰٫۶۱۸ ، ۰٫۷۸۶ ، ۱٫۰ ، ۱ ، ۱ ، ۲٫۰ ، ۲٫۶۲ ، ۳٫۶۲ ، ۴٫۶۲

مجموعه ثانویه نسبت های مشتق شده فیبوناچی در ترید : ۰٫۲۳۶ ، ۰٫۸۸۶ ، ۱٫۱۳ ، ۲٫۲۳۶ ، ۳٫۱۴ ، ۴٫۲۳۶

در تجزیه و تحلیل تکنیکال کاربردهای زیادی از فیبوناچی وجود دارد. برخی از کاربردها شامل اصلاح فیبوناچی (Fibonacci retracements) ، تصویر یا ادامه های فیبوناچی (Fibonacci projections) ، فن های فیبوناچی (Fibonacci Fans) ، قوس های فیبوناچی (Fibonacci Arcs) ، مناطق زمانی فیبوناچی (Fibonacci Time Zones) و خوشه های (دنباله اعداد) فیبوناچی قیمت و زمان است.

بیشتر بسته های نرم افزاری تجاری دارای ابزارهای طراحی Fibonacci هستند که می توانند از Fibonacci retracements و extensions و projections استفاده کنند. بعلاوه ، اعداد فیبوناچی نیز می توانند برای “زمان” و “قیمت” در معاملات استفاده شوند.

نمودار زیر نحوه استفاده از نسبت های فیبوناچی را برای استفاده در retracement و extension و projection و expansion نشان می دهد.

  • Retracement : از حرکت XA طول حرکت اصلاحی نقطه B را نشان می دهد
  • Extension : از حرکت XA بیشتر از کل حرکت پایین تر از X مقدار اصلاح را در نقطه B نشان می دهد
  • Projection : از حرکت XA یک اصلاح ، پایه AB را ایجاد کرده سپس از B خط به اندازه XA ادامه می یابد و نقطه C را نشان می دهد
  • Expansion : از حرکت XA یک اصلاح ، پایه AB را ایجاد کرده سپس از A خط به اندازه XA ادامه می یابد و نقطه C را نشان می دهد

مزایا و معایب الگوهای هارمونیک

مزایا:

  1. پیش بینی هدف های قیمتی و نقاط حد ضرر ، مزیتی است که نسبت به اندیکاتورها دارند
  2. قابل تکرار و قابل اعتماد هستند
  3. قوانین ایجاد آنها با استفاده از نسبت های فیبوناچی استاندارد شده اند
  4. با قوانین تعریف شده بازار خوب کار می کنند
  5. در همه بازه های زمانی و با کلیه ابزارهای بازار کار می کنند
  6. سایر تئوری های اندیکاتوری مانند (CCI ، RSI ، MACD ، …) می توانند در کنار آنها استفاده شوند

معایب:

  1. پیچیده و کاملاً فنی و درک آن دشوار است
  2. شناسایی و اتوماسیون صحیح (کدگذاری) الگوهای هارمونیک کاری دشوار است
  3. تناقض در فیبوناچی اصلاحی با ادامه دار می تواند در شناسایی مناطق هدف و یا برگشتی مشکل ایجاد کند
  4. پیچیدگی وقتی بوجود می آید که الگوهای مختلفی از هر دوره نوسانی یا زمانی تشکیل می شوند
  5. مقادیر Risk/reward در الگوهای غیر متقارن ، بسیار زیاد است

نحوه ترید با الگوهای هارمونیک

شناسایی الگو

شناسایی الگوهای هارمونیک با چشم غیر مسلح می تواند کمی دشوار باشد ، اما هنگامی که یک معامله گر ساختار الگو را درک کند ، نسبتاً به راحتی می تواند با استفاده از ابزارهای فیبوناچی نقاط عطف را پیدا کند. الگوهای اصلی هارمونیک الگوهای ۵ نقطه ای (گارتلی ، پروانه ، خرچنگ ، ​​خفاش ، کوسه و رمز) است. این الگوها ، الگوهای ۳ نقطه ای (ABC) یا ۴ نقطه ای (ABCD) را درون خود دارند. تمام نوسانات قیمت بین این نقاط بهم پیوسته هستند و نسبت های هارمونیکی بر اساس فیبوناچی دارند. در مورد الگوهای ۳Drives ، کامل شده یا در حال شکل گیری ، ساختارهای “M”  یا “W” یا ترکیب “M” و “W” را  شکل داده اند. الگوهای هارمونیک (۵ نقطه ای) نقطه شروع (X) و به دنبال آن یک پایه (XA) و به دنبال آن یک موج اصلاحی برای شکل دادن “EYE”(چشم) در (B) و تکمیل پایه AB دارند. سپس به دنبال روند قبلی یک موج یا پایه (BC) و در نهایت با یک پایه اصلاحی (CD) به پایان می رسند. نسبت های مهم هارمونیک بین این پایه ها مشخص می کند که آیا الگو یک الگوی مبتنی بر اصلاح retracement-based و یا الگوی مبتنی بر پیشرفت extension-based است ، و همچنین نام آن (گارتلی ، پروانه ، خرچنگ ، ​​خفاش ، کوسه و رمز) است. یكی از نكات مهم كه باید به خاطر بسپاریم این است كه همه الگوهای هارمونیک ۴ و ۵ نقطه ای شامل الگوهای ۳ نقطه ای ABC می شوند.

کلیه الگوهای هارمونیک ۵ نقطه ای (گارتلی ، پروانه ، خرچنگ ، ​​خفاش ، کوسه ، Cypher(رمز)) دارای اصول و ساختارهای مشابه هستند. اگرچه آنها از نظر نسبت طول پایه و مکان گره های کلیدی (X ، A ، B ، C ، D) متفاوت هستند ، هرگاه یک الگو را درک کنید ، تشخیص تفاوت آن با دیگران ساده خواهد شد. این ساختار ممکن است به معامله گران کمک کند تا از یک نرم افزار تشخیص خودکار الگو به جای چشم غیر مسلح برای شناسایی این الگوها استفاده کنند.

مثال: نمودار زیر نمونه ای از الگوی Bullish Bat را با تعبیه الگوی ABC Bearish نشان می دهد. محورهای شناسایی و نسبت ها بر روی الگو مشخص شده اند. این الگو همچنین سطوح ورودی ، توقف و هدف را نشان می دهد.

روش ترید

در الگوهای ۵ نقطه ای ، الگو با تشکیل سه پایه(موج) شناخته می شود. به عنوان مثال ، در الگوی Gartley Bullish ، پاهای XA ، AB و BC به اتمام رسیده و شروع به تشکیل پایه CD می کند و شما می توانید یک فرصت ترید را تشخیص دهید. با استفاده از فیبوناچی projections  و retracements پایه های XA و BC ، می توانیم یک تعداد نقطه قیمتی در نظر بگیریم تا یک منطقه تکمیل الگو (Pattern Completion Zone (PCZ و نقطه D در الگو مشخص شود.

منطقه تکمیل الگو (PCZ)

تمام الگوهای هارمونیک مناطق تکمیل الگو (PCZ) را تعریف کرده اند. این PCZ ها که به عنوان خوشه های قیمت (تعدادی نقاط قیمتی) نیز شناخته می شوند ، توسط تلاقی نوسان (پایه) کامل شده از فیبوناچی extensions ، retracements و price projections تشکیل می شوند. الگوها به طور کلی پای CD را در PCZ تکمیل می کنند ، سپس روند برگشت می کند. معاملات در این منطقه پیش بینی شده و شروع به حرکت بعدی تغییر روند می کنند.

به عنوان نمونه ، منطقه تکمیل الگو (PCZ) برای پیدا کردن حدود نقطه D الگوی Bullish Gartley با استفاده از فیبوناچی extensions و retracements از XA و BC ساخته شده است:

۰٫۷۸ XA

۱٫۲۷ BC

۱٫۶۲ BC

AB = CD

در زیر مثالی از شکل گیری منطقه تکمیل الگو (PCZ) ایده آل آورده شده است:

در زیر مثالی از شکل گیری منطقه تکمیل الگو (PCZ) در دنیای واقعی آورده شده است:

شرایط بازار

بیشتر معامله گران تکنیکالی برای ترید از تجزیه و تحلیل نموداری و مفاهیم زمینه بازار استفاده می کنند. مفاهیم زمینه بازار به این صورت هستند که واکنش قیمت فعلی به برخی از سطوح (نقاط عطف ، حمایت و مقاومت ، میانگین های متحرک) ، چگونگی عملکرد اندیکاتورها در گذشته نمودار (مانند اشباع خرید/فروش) و اینکه در چه شرایطی در حال شکل گیری الگو در بازه زمانی فعلی یا بازه زمانی دیگر هستند را در بر می گیرد. هر معامله گر زمینه بازار مختص خود را برای تجارت دارد. یکی از راه های مشخص برای تعریف زمینه بازار ، از طریق ساختار شبکه فیبوناچی است. شبکه فیبوناچی شامل باندهای فیبوناچی (نشان دادن مکانهای واکنش قیمت ، روندها) ، سطوح مهم(برای نشان دادن مناطق حمایت/ مقاومت گذشته) و ساختار بازار (برای نشان دادن نقاط عطف بالقوه) است. در هر نمودار معاملاتی ،ساختار شبکه فیبوناچی ترسیم شده است تا بفهمید که چگونه قیمت فعلی نسبت به باند های فیبوناچی واکنش نشان می دهد و قیمت آن تمام شده است ، آیا قیمت بالاتر یا پایین تر از باند های مهم معامله می شود یا خیر و آیا قیمت در مناطق حمایت و مقاومت از آن واکنش نشان می دهد یا خیر.

تلاقی این سطوح در ساختار شبکه فیبوناچی ، همراه با ساختار الگوی در حال شکل گیری (سطوح هدف/ توقف الگو) ، به یک معامله گر کمک می کند تا یک تصمیم خوب بگیرد. معاملات الگو بسیار دقیق هستند، زیرا هر الگو قوانین خاصی برای ورود/توقف و اهداف دارد. هنگام ترکیب ، تجزیه و تحلیل الگوی هارمونیک و زمینه بازار فرصت خوبی برای ترید بدست می آورید. الگوهای هارمونیک می توانند شکست بخورند ، اما سطح شکست آنها به خوبی تعریف شده است و اطلاعات قبل از ورود به ترید کاملاً مشخص هستند. از این رو ، ترید با الگوهای هارمونیک نسبت به سایر روش های معاملات دارای اثرات مثبت تری است.

سایر شرایط زمینه بازار و اندیکاتورها عبارتند از: واگرایی ، بازه های زمانی گوناگون ، باند فیبوناچی ، چنگال اندروز ، میانگین های حرکت ، حمایت/مقاومت، کانال ها ، خطوط روند ، حجم و نوسان.

مثال: مثال زیر نحوه استفاده از مفاهیم زمینه بازار با تجزیه و تحلیل الگو را نشان می دهد. این مثال AAPL را نشان می دهد (تاریخ: ۰۷ فوریه ۲۰۱۴) یک الگوی Bullish Crab بالاتر از ۲۰۰-SMA و خارج از باند بالایی فیبوناچی(خطوط نقطه چین قرمز شبیه بولینگر باند) (نقاط A ، C) را نشان می دهد و یک نقطه D در نزدیکی باند پایینی فیبوناچی با الگوی Crab شکل می گیرد. همچنین ، با توجه به الگو و معاملات در زیر باند وسطی فیبوناچی و در نزدیکی باند فیبوناچی پایینی ، سیگنال فرسودگی بالقوه روند نزولی مشاهده می شود. پس از اتمام Bullish Crab ، قیمت بالای EL معامله شد تا نشانگر ورود طولانی به روند جدید باشد. روند کلی AAPL نیز صعودی است ، زیرا قیمت با شیب مثبت بالاتر از ۲۰۰-SMA است. در ۰۷ فوریه ۲۰۱۴ ، معاملات بلند مدت صعودی بالای ۷۳٫۷۱ با توقف زیر ۷۰٫۵۰ (-۳٫۲۱) وارد می شود. سطوح هدف ۷۷٫۷ تا ۷۹٫۷ برای منطقه هدف اول و ۸۵٫۳ تا ۸۹٫۴ برای منطقه هدف دوم می باشد.

نمودار زیر (۹ ژوئن ۲۰۱۴) پیشرفت و تکمیل اهداف الگوی خرچنگ AAPL Bullish Crab را نشان می دهد.

نقاط ورود و توقف ترید

بسیاری از معامله گران هارمونیک منطقه برگشت روند را پیش بینی می کنند و به معامله در آن مناطق در جهت خلاف روند مشغول می شوند. برای ورود به ترید، من تأیید عملکرد برگشتی قیمت همراه با تغییر روند برگشتی از “مناطق برگشتی” در الگو را ترجیح می دهم. یعنی پس از اینکه مطمئن شدم روند قبلی برگشته و روند جدید شروع شده وارد ترید می شوم.

بیشتر ورودی های الگوی هارمونیک در حوالی نقطه “D” در منطقه برگشتی رخ می دهند. این می تواند یک خرید (در الگوهای صعودی) یا یک فروش (در الگوهای نزولی) باشد. معمولاً “D” با تلاقی فیبوناچی projections و retracements و extensions نوسانات قبلی (پایه ها) مشخص می شود ، که به طور جهانی به عنوان “منطقه برگشتی” (reversal zone) خوانده می شوند. از نظر من ، هنگامی که قیمت ها برای رسیدن به این منطقه شروع به حرکت کرده اند ، فرصتی بالقوه برای ترید را نشان می دهد ولی هنوز علامتی برای انجام ترید نیست. معیار های ورود و اعتبار الگو با عوامل مختلف دیگری مانند نوسانات فعلی ، روند غالب ، ساختار حجم در الگو و زمینه بازار تعیین می شود. اگر این الگو معتبر باشد و روند غالب و زمینه بازار موافق با برگشت الگوی هارمونیک باشد ، سپس وارد شوید. سطح (EL) را می توان با استفاده از محدوده قیمت ، نوسانات یا برخی ترکیبات محاسبه کرد. Stop در بالای / زیر آخرین حمایت/مقاومت قابل توجه قرار دارد (در الگوهای ۴ و ۵ نقطه ای صعودی پایین D و برای الگوی نزولی بالای D است).

مناطق هدف یا تسویه حساب

مناطق هدف در الگوهای هارمونیک بر اساس فیبوناچی retracement و extensions یا projections نوسانات جنبشی/ اصلاحی و نسبت فیبوناچی از نقطه شروع الگو محاسبه می شود. به عنوان مثال ، در الگوی صعودی Gartley ، مناطق هدف با استفاده از پای XA از نقطه (D) محاسبه می شود. پیش بینی ها projections با استفاده از نسبت های فیبوناچی مانند ۶۲٪ یا ۷۸٫۶٪ از پا XA محاسبه می شوند و به نقطه (D) اضافه می شوند. نسبت های extensions مانند ۱٫ ، ۱٫۲۷ ، ۱٫۶۲ ، ۲٫ ، ۲٫۲۷ یا ۲٫۶۲ برای سطوح هدف محاسبه می شوند. مناطق هدف اصلی از D محاسبه می شوند ، با ۶۲٪ تا ۷۸٫۶٪ از پایه XA به عنوان منطقه هدف اول و ۱۲۷٪ تا ۱۶۲٪ به عنوان منطقه هدف دوم.

منطقه هدف ۱: (D + XA * 0.62) تا (D + XA * .786)

منطقه هدف ۲: (D + XA * 1.27) تا (D + XA * 1.62)

توجه به این نکته مهم است که مناطق هدف بالقوه در الگوهای هارمونیک بصورت احتمالی محاسبه می شوند ، نه با اطمینان کامل. قوانین مدیریت پول و ریسک و دانش کامل در مورد الگو برای موفقیت در تجارت الگویی ضروری است.

مثال: نمودار زیر یک الگوی Bullish Gartley سطح ورودی ، توقف و مناطق هدف را نشان می دهد. مناطق هدف با استفاده از طول نوسان XA پیش بینی می شود و نسبت های فیبوناچی از D. منطقه هدف ۱ شامل دامنه ۶۲٪ تا ۷۹٪ است ، در حالی که منطقه هدف ۲ از ۱۲۷٪ تا ۱۶۲٪ در نظر گرفته می شود.

درباره نویسنده

این مقاله توسط Suri Duddella نوشته شده است که از مدل های اختصاصی ریاضی و الگوریتمی و روش های تشخیص الگو استفاده می کند.